رودی است که ازآذربایجان بیرون آید و در موصل یک فرسخی حدیثه در دجله فروریزد در همین جا است که رود دیگری در دجله میریزد بنام رود خلاج که از بلاد ارمنیه بین بلاد سوراء و قیر و واسط بیرون می آید. (نخبه الدهر دمشقی ص 97)
رودی است که ازآذربایجان بیرون آید و در موصل یک فرسخی حدیثه در دجله فروریزد در همین جا است که رود دیگری در دجله میریزد بنام رود خلاج که از بلاد ارمنیه بین بلاد سوراء و قیر و واسط بیرون می آید. (نخبه الدهر دمشقی ص 97)
در علم نجوم یکی از صورت های فلکی شمالی مرکب از چندین ستاره در سمت قطب شمال نزدیک دب اصغر که هفت ستارۀ روشن آن دیده می شود و در دنبالۀ آن ستارۀ قطبی یا جدی قرار دارد، خرس بزرگ، هفت خوٰاهران بزرگ، هفت برادران بزرگ، هفت برارو بزرگ، هفت اورنگ مهین، بنات النّعش کبریٰ، بنات النّعش کبرا
در علم نجوم یکی از صورت های فلکی شمالی مرکب از چندین ستاره در سمت قطب شمال نزدیک دب اصغر که هفت ستارۀ روشن آن دیده می شود و در دنبالۀ آن ستارۀ قطبی یا جُدَی قرار دارد، خِرسِ بُزُرگ، هَفت خوٰاهَران بُزُرگ، هَفت بَرادَران بُزُرگ، هَفت بِرارو بُزُرگ، هَفت اُورَنگ مِهین، بَناتُ النَّعشِ کُبریٰ، بَناتُ النَّعشِ کُبرا
ناحیه ای است در آفریقا شامل چند قریه و شهرستان. یاقوت حموی آرد: و کنار هر یک از زابها چندین قریه و شهرستان قرار دارد. سلفی از اصم منورقی حکایت کند که از زاب کبیر است بسکره، توزر، قسطنطینه، طولقه، قفصه، نفزاوه، خطه و بادس، بادس شهری است نزدیک فاس بر ساحل دریا. (معجم البلدان ج 4 ص 365). ابن خلدون در فصل ’مراکز سکونت بربر در افریقیه و مغرب’ آرد: در طرف بلاد وارکلا در جهت تلول بلاد ریغ واقع است. کنار بلاد ریغ از مغرب بمشرق سرزمینی است شامل متجاوز از 100 شهرستان که مرکز آن بسکره است که یکی از شهرهای بزرگ مغرب باشد. در این سرزمین نخلستانها، کشتزارها، رودها و قریه های بسیاری موجوداست. پس از این بلاد، بلاد جرید (نفطه، توزر، قفصه و بلاد نفزاوه) واقع است که در طرف قبلۀ تونس قرار دارد و بلاد قثطیله نیز نامیده میشود. (تاریخ ابن خلدون چ مصر ج 6 صص 100- 101). در دائره المعارف بستانی آمده است: این بلاد [بلاد ریغ که مرکز آن را ابن خلدون بسکره گوید] اکنون بسه ناحیه تقسیم گردیده است. همه این نواحی در صحرای قسطنطنیه واقع و موسوم به زیبان [جمع زاب] میباشد. ناحیۀ 1 مشتمل است بر 9 قریه یامزرعه و از آن جمله است: بوشعرون، لیخانا، قرفار و تولجه. خرابه های رومانیه، برج، فوقالا، عمری و زاتشه نیز در این ناحیه است و زاتشه شهر آباد و زیبائی بوده است دارای بوستانها و نخلستانهای بسیار که در 1849مورد محاصرۀ فرانسویان قرار گرفته است. ناحیۀ 2 زاب جنوبی است شامل 5 قریه ملیلی، اورال، بنی تیوس، سیره و لیوا. ناحیۀ 3 زاب شرقی شامل قرنجه، سیدی تاجی (مرکز پیشوای مرابطین) ، لیانا، بادیس، زریبه الواد، زریبه احمد شتمه، دروح، سیدی خرلیل، سریانه غرته، سیدی عقبه و بسکره که مرکزهمه این ناحیه بشمار میرود. و در این قسمت نهری است بنام وادی بسکره که در وادی جدی فرومی ریزد. مساحت تمام بلاد زاب 20 میر یا متر است از طرف غرب بشرق و 15 میر یا متر از شمال بجنوب [عرضاً] و ساکنین آن اعراب بدوی و اهالی مغرب و از ریشه های مختلف اند. در بلادزاب نخلستان بسیار است جز در ناحیۀ زاب شرقی که جلگه های آن بر اثر سیلهائی که در فصل تابستان از کوه اوراس در آن میریزد مبدل بچراگاه حیوانات گردیده است.معدن باروت، افعی شاخدار، عقرب سفید و سیاه و گندم از چیزهای فراوان بلاد زاب است. مزارع بلاد زاب کافل احتیاجات اهالی نیست و بناچار با اهالی تلول، مبادلۀاقتصادی دارند و از ایشان غله خریداری میکنند. چون مردم زاب بسیار فعال و اهل کوشش و کارند و بالطبع آمادۀ اکتشاف و اختراع میباشند، فرانسویان ایشان را در کشت تنباکو، برنج، پنبه و خشخاش تشویق میکردند. سطح زاب بسیار نزدیک به آب است و بحدی آبهای زیرزمینی در آنجا فراوان است که آن را دریای زیرزمین مینامند و بسبب وجود چاههای بسیاری که حفر شده مزارع آن بسیار آباد و خرم است، و چندی نخواهد گذشت که تمام بیابانهای آن ناحیه بچمن ها کشتزارهای خرم و سرسبز مبدل خواهد گشت. (دائره المعارف بستانی). و رجوع به نخبه الدهر دمشقی ص 276 و زیبان شود
ناحیه ای است در آفریقا شامل چند قریه و شهرستان. یاقوت حموی آرد: و کنار هر یک از زابها چندین قریه و شهرستان قرار دارد. سلفی از اصم منورقی حکایت کند که از زاب کبیر است بسکره، توزر، قسطنطینه، طولقه، قفصه، نفزاوه، خطه و بادس، بادس شهری است نزدیک فاس بر ساحل دریا. (معجم البلدان ج 4 ص 365). ابن خلدون در فصل ’مراکز سکونت بربر در افریقیه و مغرب’ آرد: در طرف بلاد وارکلا در جهت تلول بلاد ریغ واقع است. کنار بلاد ریغ از مغرب بمشرق سرزمینی است شامل متجاوز از 100 شهرستان که مرکز آن بسکره است که یکی از شهرهای بزرگ مغرب باشد. در این سرزمین نخلستانها، کشتزارها، رودها و قریه های بسیاری موجوداست. پس از این بلاد، بلاد جرید (نفطه، توزر، قفصه و بلاد نفزاوه) واقع است که در طرف قبلۀ تونس قرار دارد و بلاد قثطیله نیز نامیده میشود. (تاریخ ابن خلدون چ مصر ج 6 صص 100- 101). در دائره المعارف بستانی آمده است: این بلاد [بلاد ریغ که مرکز آن را ابن خلدون بسکره گوید] اکنون بسه ناحیه تقسیم گردیده است. همه این نواحی در صحرای قسطنطنیه واقع و موسوم به زیبان [جمع زاب] میباشد. ناحیۀ 1 مشتمل است بر 9 قریه یامزرعه و از آن جمله است: بوشعرون، لیخانا، قرفار و تولجه. خرابه های رومانیه، برج، فوقالا، عمری و زاتشه نیز در این ناحیه است و زاتشه شهر آباد و زیبائی بوده است دارای بوستانها و نخلستانهای بسیار که در 1849مورد محاصرۀ فرانسویان قرار گرفته است. ناحیۀ 2 زاب جنوبی است شامل 5 قریه ملیلی، اورال، بنی تیوس، سیره و لیوا. ناحیۀ 3 زاب شرقی شامل قرنجه، سیدی تاجی (مرکز پیشوای مرابطین) ، لیانا، بادیس، زریبه الواد، زریبه احمد شتمه، دروح، سیدی خرلیل، سریانه غرته، سیدی عقبه و بسکره که مرکزهمه این ناحیه بشمار میرود. و در این قسمت نهری است بنام وادی بسکره که در وادی جدی فرومی ریزد. مساحت تمام بلاد زاب 20 میر یا متر است از طرف غرب بشرق و 15 میر یا متر از شمال بجنوب [عرضاً] و ساکنین آن اعراب بدوی و اهالی مغرب و از ریشه های مختلف اند. در بلادزاب نخلستان بسیار است جز در ناحیۀ زاب شرقی که جلگه های آن بر اثر سیلهائی که در فصل تابستان از کوه اوراس در آن میریزد مبدل بچراگاه حیوانات گردیده است.معدن باروت، افعی شاخدار، عقرب سفید و سیاه و گندم از چیزهای فراوان بلاد زاب است. مزارع بلاد زاب کافل احتیاجات اهالی نیست و بناچار با اهالی تلول، مبادلۀاقتصادی دارند و از ایشان غله خریداری میکنند. چون مردم زاب بسیار فعال و اهل کوشش و کارند و بالطبع آمادۀ اکتشاف و اختراع میباشند، فرانسویان ایشان را در کشت تنباکو، برنج، پنبه و خشخاش تشویق میکردند. سطح زاب بسیار نزدیک به آب است و بحدی آبهای زیرزمینی در آنجا فراوان است که آن را دریای زیرزمین مینامند و بسبب وجود چاههای بسیاری که حفر شده مزارع آن بسیار آباد و خرم است، و چندی نخواهد گذشت که تمام بیابانهای آن ناحیه بچمن ها کشتزارهای خرم و سرسبز مبدل خواهد گشت. (دائره المعارف بستانی). و رجوع به نخبه الدهر دمشقی ص 276 و زیبان شود
شعبه ای از رود زاب است. حمداﷲ مستوفی آرد: از سامره تا کرخ دو فرسنگ، از او تا جبلتا هفت فرسنگ، از او تا سودقانیه پنج فرسنگ. از او تا بارما پنج فرسنگ، از او تا پلی که زاب اصغر آنجا به دجله میریزد پنج فرسنگ، از او تا حدیثه دوازده فرسنگ. (نزهه القلوب ج 3 ص 172). و رجوع بتاریخ کرد رشید یاسمی ص 49 شود. رودی است که از فرات سرچشمه گیرد و نزدیک بواسط (شهری است بین اربل و دقوقا) در دجله میریزد. (نخبه الدهر دمشقی ص 97)
شعبه ای از رود زاب است. حمداﷲ مستوفی آرد: از سامره تا کرخ دو فرسنگ، از او تا جبلتا هفت فرسنگ، از او تا سودقانیه پنج فرسنگ. از او تا بارما پنج فرسنگ، از او تا پلی که زاب اصغر آنجا به دجله میریزد پنج فرسنگ، از او تا حدیثه دوازده فرسنگ. (نزهه القلوب ج 3 ص 172). و رجوع بتاریخ کرد رشید یاسمی ص 49 شود. رودی است که از فرات سرچشمه گیرد و نزدیک بواسط (شهری است بین اربل و دقوقا) در دجله میریزد. (نخبه الدهر دمشقی ص 97)
نام دیگر صورت نهر است از صورت جنوبی فلکی قدماء. (مفاتیح العلوم، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نام صورتی از صورت فلکیه از ناحیت جنوبی که بر مثال سگی توهم کنند و کواکب آن هیجده است و بیرون از صورت یازده کوکب و از کواکب او شعرای یمانی است. کوکبی روشن از قدر اول. (جهان دانش، یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و به پارسی آن را سگ کلان نامیم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ثوابت و صور فلکی و بنات النعش و شعرای یمانی در همین لغت نامه شود
نام دیگر صورت نهر است از صورت جنوبی فلکی قدماء. (مفاتیح العلوم، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نام صورتی از صورت فلکیه از ناحیت جنوبی که بر مثال سگی توهم کنند و کواکب آن هیجده است و بیرون از صورت یازده کوکب و از کواکب او شعرای یمانی است. کوکبی روشن از قدر اول. (جهان دانش، یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و به پارسی آن را سگ کلان نامیم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ثوابت و صور فلکی و بنات النعش و شعرای یمانی در همین لغت نامه شود